-
اشک
سهشنبه 24 دیماه سال 1392 22:56
خیالت راحت ، دیگر اشکی نیست که به بالینت بریزد و احساس را شکوفا کند تنها بغضیست که فرو رفتنش حسرت در چشمانم می تازد
-
غروب
دوشنبه 23 دیماه سال 1392 23:33
هرگاه در غروبی تنها شدی به یاد کسی باش که در تنهاییش تنها به یاد توست
-
خسته ام
دوشنبه 23 دیماه سال 1392 23:29
خدایا یک مرگ بدهکارم و هزار آرزو طلبکار خسته ام یا طلبم را بده یا طلبت را بگیر
-
خاک
دوشنبه 23 دیماه سال 1392 23:25
به خاک نشستنم را به سخره نگیر رهگذر روزگاری سری در میان ابرها داشتم
-
چشمان
یکشنبه 22 دیماه سال 1392 13:48
تمام پیــــاده رو های جهــــان اگــر گذر نــــامه بخواهنــــد چشمان تــو را نشانشان می دهم
-
پروردگارا
یکشنبه 22 دیماه سال 1392 13:38
می بخشم کسانی را که هر چه خواستند با من با دلم با احساسم کردند و مرا در دور دست خودم تنها گذاردند و من امروز به پایان خودم نزدیکم پروردگارا به من بیاموز در این فرصت حیاتم آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند
-
دلم شکست
شنبه 21 دیماه سال 1392 21:41
دلم شکــــست ! عیبی نــــدارد شکســــتنی است دیگر ، می شِـکند ! اصلا فدای سَــرت ، قضا و بلا بود از سـَــرت دور شد . . . اشکم بی امــــان می ریزد ! مهم نیست ! آب روشنی است ! خانه ات تا ابد روشـَــن *عشق من* . . .
-
خورشید و ماه
شنبه 21 دیماه سال 1392 21:34
به سلام ها دل نمی بندم از خداحافظی ها غمگین نمی شوم دیگر عادت کرده ام به تکرار یکنواخت دوری و دوستی خورشید و ماه
-
درخت
شنبه 21 دیماه سال 1392 21:29
درخت دلتنگ تبر شد وقتی پرنده ها سیم های برق را به شاخه هایش ترجیح دادند
-
گرا هام بل
شنبه 21 دیماه سال 1392 18:22
گراهام بل ِ لعنتی عزیز تلفنی که زنگ نمی خورد که نیازی به اختراع نداشت !!! حوصله ات سر رفته بود . . . " چسب ِ قلب " اختراع می کردی ؛ می چسباندیم روی این ترک های قلب ِ صاحب مرده ـمان! و غصه ی زنگ نخوردن ِ تلفنی که ... اختراعش نکرده ای را نمی خوردیم !! ساده بگویم گراهام بل عزیز ! حال ِ این روزهای مرا ، تو هم...
-
دلگیرم
شنبه 21 دیماه سال 1392 18:20
دلگیرم از مرغ هایی که دانه خوردنشان پیش ما بود ؛ و حالا برای دیگران تخم می گذارند؛ ولی می دانم روزی؛ بوی کباب شدنشان به مشامم می رسد..!
-
چرا؟
شنبه 21 دیماه سال 1392 18:13
اگر خدا کفیل رزق است ..............غصه چرا؟ اگر رزق تقسیم شده است.............حرص چرا؟ اگر دنیا فریبنده است............اعتماد به آن چرا؟ اگر بهشت حق است............تظاهر به ایمان چرا؟ اگر جهنم حق است..............این همه ناحق چرا؟ اگر حساب حق است. . ..........جمع مال حرام چرا؟ اگر قبر حق است..........ساختمان های مجلل...
-
سلامتی دختر
شنبه 21 دیماه سال 1392 00:14
به سلامتی دختری که سر سفره عقد بجای گفتن با اجازه ی بزگترا آروم گفت با اجازه عشقم که نذاشتن بش برسم…
-
زمین
شنبه 21 دیماه سال 1392 00:11
زمین جایگاهی برای فرار ندارد آسمان بمب و موشک می بارد ستاره های نگهبان هم که می پایند مانده ام پایبند کدام عشق بمانم به زندگی
-
سلامتی
شنبه 21 دیماه سال 1392 00:06
سلامتی استادی که سر جلسه امتحان دید برگم سفیده اومد در گوشم گفت نگران چی هستی؟ اسمتو بنویس بقیش با من! ولی حیف بیدار شدم بقیه خوابمو ندیدم
-
خیانت
شنبه 21 دیماه سال 1392 00:04
برای خیانت هزار راه هست… اما هیچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست
-
اتاق
شنبه 21 دیماه سال 1392 00:03
هر روز تو را می بینم گوشه ی اتاق ایستاده ای و به من لبخند میزنی باورکن رویای بودنت هم زیباست!
-
عشق فرهاد
پنجشنبه 19 دیماه سال 1392 19:56
عشق بازی کار فرهاد است و بس دل به شیرین داد و دیگر هیچکس مهر امروزی فریبی بیش نیست مانده ام حیران که اصل عشق چیست ؟
-
معرفت
پنجشنبه 19 دیماه سال 1392 19:55
کوچه ای را بود نامش معرفت ساکنینش بامرام از هر جهت گرچه بن بست بود مثل قلب من آخرین خانه تو بودی خوب من
-
افسار دلم
پنجشنبه 19 دیماه سال 1392 19:53
افسار دلم دست خدا بود چنین شد ای وای اگر دست خودم بود چه می شد ؟ مقصود دلم مهر و وفا بود چنین گشت گر مقصود دلم جور و جفا بود چه می شد ؟
-
اسیر
پنجشنبه 19 دیماه سال 1392 19:50
شیشه می شکند و زندگی می آید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنیست پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت
-
سلام
پنجشنبه 19 دیماه سال 1392 19:48
به سلام ها دل نمی بندم از خداحافظی ها غمگین نمی شوم دیگر عادت کرده ام به تکرار یکنواخت دوری و دوستی خورشید و ماه
-
عشق
پنجشنبه 19 دیماه سال 1392 19:47
بر آن سریم کزین قصه دست برداریم مگر عزیز من ، عشق دست بردار است کسی بجز خودم ای خوب من چه می داند که از تو ، از تو بریدن چقدر دشوار است مخواه مصلحت اندیش و منطقی باشم نمی شود به خدا ، پای عشق در کار است
-
حوا
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 23:56
حوا بودن تاوان سنگینی دارد وقتی آدمـ ها برای هر دمـ و بازدمـ هوا نیاز دارند
-
افکار
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 23:54
آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند (کوروش کبیر)
-
مرد باش
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 23:53
مرد باش زمین به مرد بودنت نیاز داره … مرد باش . مردونه حرف بزن . مردونه بخند . مردونه عشق بورز … مردونه گریه کن ، مردونه ببخش …. مرد باش ، نه فقط باجسمت ، بانگاهت ، با احساست ، با آغوشت … مردباش و هیچوقت نامردی نکن مخصوصا برای کسی که به مردونگیت تکیه کرده و باورت کرده مرد باش
-
دوست داشتنها
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 23:51
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍهی های ﻣﺎ ﺍﺭﺿﺎ ﺷﻮﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ! ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﺒﻮﺩﻫﺎ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ ! ﻣﺎ ﻗﺎﺗﻼﻥ ﺭﻭﺡ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﯾﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﺑﻪ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻫﻢ ﺩﺭ ﮔﺬﺭﯾﻢ …
-
بزرگ
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 23:50
اگر من بزرگ نمی شدم ، پدربزرگ هنوز زنده بود اگر من بزرگ نمی شدم ، موهای مادرم سفید نمیشد اگر من بزرگ نمی شدم ، مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید اگر من بزرگ نمی شدم ، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود اگر من بزرگ نمی شدم ، غروب جمعه برایم دلگیر نبود اگر من بزرگ نمی شدم ، هیچوقت نمی دیدمت و دلم برایت تنگ...
-
یادمان باشد
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 23:49
ﻫﺮﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍهیم ﺑﺎشیم ولی یادمان باشد که ﺁﺧﺮﺵ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﻄﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﯼ ﺭﻭﯼ سنگ ﻣﺮﻣﺮ ﯾﮏ ﻣﺘﺮﯼ ﺧﻮﺍهیم ﺷﺪ !!
-
ماهی
سهشنبه 17 دیماه سال 1392 23:48
پرواز کرد عاقبت ، ماهی که شوری دریا برای نمک گیر کردنش کافی نبود !